مهارت های زندگی
آموزش مهارت های زندگی به کودکان در کلینیک تحصیلی و روان شناسی تلاش
همه ما برای اینکه زندگی بتوانیم در جایی مشغول به کار شویم، تولیدی داشته باشیم یا مسائلی از این دست را با موفقیت پشت سر بگذاریم، نیازمند مهارتهایی هستیم. نسخه بزرگتر این بخشهای زندگی، خود زندگی است که ما برای زندگی کردن نیازمند این هستیم تا مهارتهایی داشته باشیم و از پس زندگی فردی و اجتماعی خود برآییم.
اما مهارتهای زندگی به چه مسائلی اطلاق میشود؟ مهارتهای زندگی، مهارتهایی هستند که توانایی اجتماعی وروحی فرد را افزایش میدهند و موجب میشوند تا او بتواند به نحوی بهتر و موثرتر با مشکلات و دشواریهای زندگی مواجه شود. مهارتهای زندگی قدرت سازگاری افراد را بالا میبرد، شخص میتواند مسئولیتهای اجتماعی و شخصی زندگی را بهتر بپذیرد و توانمندیهایش را بروز دهد و از آسیبهای ناشی از ناتوانی در حل مشکلات در امان بماند. تعاریف بسیاری در مورد این مهارتها گفته شده، اما آنچه از سوی سازمان بهداشت جهانی به عنوان مهارتهای ده گانه زندگی مطرح شده است، بیش از سایر تعریفات مورد توجه قرار گرفته است و اتفاق نظر بیشتری روی آن وجود دارد. «توانایی انجام رفتار سازگارانه و مثبت به گونهای که فرد بتواند با چالشها و ضروریات زندگی روزمره خود کنار بیاید»؛ این تعریف سازمان بهداشت جهانی در مورد مهارتهای زندگی است.
مهارتهای ۱۰ گانه
مهارتهای زندگی شامل ده مهارت است:
۱) مهارت خودآگاهی که توانایی شناخت نقاط ضعف و قوت هر فرد است. اگر فرد بتواند تصویری واقع بینانه از خود کسب کند و نیازها و تمایلاتش را به خوبی بشناسد، میتواند با حقوق فردی، اجتماعی و مسئولیتهای فردی و اجتماعیاش آشنا شود.
۲) مهارت همدلی: همدلی به این معنی است که فرد در هر شرایطی، چه خوب و چه بد، بتواند دیگران و مشکلاتشان را درک کند. به این ترتیب روابط اجتماعی افراد با یکدیگر بهتر میشود.
۳)روابط بین فردی: این مهارت، مشارکت، اعتماد واقع بینانه و همکاری با دیگران را مشخص میکند و موجب میشود تا روابط دوستانهای با دیگران ایجاد کند و دوستیهای ناسالم را خاتمه دهد تا کسی از چنین روابطی آسیب نبیند.
۴) مهارت ارتباط موثر: با کسب این مهارت، افراد میآموزند برای درک بهتر دیگران، به شیوهای درست به صحبتهای آنها گوش دهند. همچین فرد بتواند نیازها و احساسات خودش را با دیگران در میان بگذارد تا هم نیازهای دیگران و هم نیازهای خودش برآورده شود.
۵) مهارت مقابله با استرس: زندگی در دنیای مدرن با فشارهای روحی و روانی بسیاری همراه است، اگر این فشارها بیش از حد به طول بیانجامد، بر زندگی افراد تاثیر منفی میگذارد و زمینه ساز بروز مشکلات جدی میشود. با آموختن این مهارت افراد هیجانهای مثبت و منفی را در خود و دیگران میشناسند و سعی میکنند این عوامل مشکلی برای آنها ایجاد نکند.
۶) مدیریت هیجان: هر انسانی در زندگی خود با هیجانات گوناگونی از جمله غم، خشم، ترس، خوشحالی، لذت و... مواجه است که همه این هیجانات بر زندگی او تاثیر میگذارد. شناخت و مهار این هیجانات، همان مدیریت هیجان است. برای کسب این مهارت فرد به طور کامل باید بتواند احساسات و هیجانات دیگران را نیز درک و به نوعی این هیجانات را مهار کند.
۷) مهارت حل مساله: زندگی سرشار از مسائل ساده و پیچیده است. با کسب این مهارت، بهتر میتوانیم مشکلات و مسائلی را که هر روز در زندگی برایمان رخ میدهند، از سر راه برداریم.
۸) مهارت تصمیمگیری: برای برداشتن هر قدمی در زندگی باید تصمیمگیری کنیم، مسیر زندگی انسان را تصمیمگیریهای او مشخص میکند. با آموختن این مهارت اهداف خود را واقعبینانه تعیین و از میان راه حلهای موجود بهترین را انتخاب میکنیم و مسئولیت عواقب آن را نیز به عهده میگیریم.
۹) تفکر خلاق: تفکر یکی از مهمترین مهارتهای زندگی است. مهارت تفکر خلاق، همان قدرت کشف، نوآوری و خلق ایدهای جدید است تا در موارد گوناگون بتوانیم راهی جدید و موثر بیابیم. با آموختن تفکر خلاق، هنگام مواجهه با مشکلات و دشواریها احساسات منفی را به احساسات مثبت تبدیل میکنیم. هنگامی که تفکر خلاق را میآموزیم دیگر مشکلات زندگی مزاحم ما نیستند بلکه هرکدام فرصتی هستند تا راه حلهای جدید بیابیم و مشکلات را به گونهای حل کنیم که کسی تاکنون این کار را نکرده باشد.
۱۰) مهارت تفکر نقادانه: موجب میشود هر چیزی را به سادگی قبول یا رد نکنیم و پیش ازآن، موضوع مورد نظر را به خوبی مورد بررسی قرار دهیم و پس از آن در مورد رد یا پذیرش آن تصمیمگیری کنیم. با آموختن تفکر نقادانه فریب دیگران را نمیخوریم، به عاقبت امور به خوبی فکر میکنیم، دقیق و درست تصمیم میگیریم و ارتباطات درستی برقرار میکنیم.
از چه سنی باید آموزش مهارتهای زندگی را شروع کرد؟
در آموزش مهارت های زندگی، هدف اصلی تغییر رفتار مخرب به سازنده است. این مهارت ها باید از دوران پیش از دبستان شروع شود و به نوعی در مدرسه و سربازی و دانشگاه و حتی مراحل بعدی زندگی در اجتماع، مداوم آموزش و بازآموزی انجام بگیرد اما متاسفانه هم به دلیل ناآگاهی والدین از اصول فرزندپروری و هم اهمیت ندادن به این جنبه بسیار مهم آموزشی از سنین پیش از دبستان، این مهارت ها از کودکی در وجود کودکان نهادینه نمی شود و امکان یادگیری آسان آنها در کودکی از بین می رود.